تاریخ طبری:جلد پنجم:نامه‌های عثمان به عمال و والبان و عامة‌ی مردم

از جم‌نامگ
پرش به ناوبری پرش به جستجو

امه‌های عشمان به عمال ووالیان وعامةٌ مردم

طلحه کو ید : وفتی عثمان به حلافت رسید عبدالله‌بن‌عامر را به کابل فرستاد که جزوسیستان بود و اوبه کابل‌رسید و آنجا را تصرف کرد؛ قلمروسیستان از خر اسان بیشتر بود وچون معاویه بمرد مردم کابل طغیان کردند.

۱

�سس

۲ ٩ ۰

ترجمهٌ تادیخ طبری

کوید: نخستین نامه‌ای که عشمان برای عاملان خود نوشت چنین‌بود:

« اما بعد» خدا به پیشوایان‌گفته حمایتگران باشند نه‌عر اجگیر» «پیشرو ان این امت حمایتگر بوده‌اند نه خراجگیر. جیزی نمانده که «پیشوایان شما خراجگیر شوند وحمایتگر نباشند. اگر چنین شود شرم و «امانت ووفانماند. بدانید که عادلانه‌ترین رفتار اینست که در کار مسلمانان «وحقوق وتکالیف آنها بنگرید: آنچه را حق‌دارند بدهیدو آنچه را مکلفند «بگیرید. پس از آن به امل ذمه پردازید وحقشان را بدهید و تعهدشان را «بگیرید. آنگاه بکمك درست پیمانی بردشمنانی که با آنها سرو کاردارید

« ظفر جویید »

گوبند نخستین نامه‌ای که برای سران سپاههای مقیم مرزها فرستاد چنین‌بود:

«اما بعد» شمامحافظان‌ومدافعان مسلمانانید و عمر برای شما « چیزهابی مقرر داشت که ما از آن بیخبر نبودیم وبا اطلاع مابود.نشنوم «که کسی ازشماد گر گو نی آورد که‌عدا کارتان‌رادیگر کند و کسان دیگر را «بجای شما آرد؛ بنگرید چگونه‌اید که من در آنچه خدایم بنظر وتامل «دربارة آن مکلف کر ده نظرمی کنم»

«بخاطر خدای حق را بگیرید وحق را بدهید» امانت کنید » امائت‌کنید ! «عمل خودتان شر يك اعلافتان نیز باشید . درست پیمان باشید! درسست «پیمان باشیدا! بایتیم وپیماندارستم مکنید که خدا دشمن کسانی است که با «آنها ستم کنند.»

گوید: ونامة اوبرای عامه چنین‌بود:_ریی

�جلد پنجم ۳۰۹۱

«اما بعد: شما به سبب اطاعت و دنباله روی باینسجا رسیده‌اید «دنیا شما را از کارتان منحرف نکند که کار این امت از آن پس که سه‌چیز «میان شما فراهم آید به بدعتگزاری می کشد: کامل‌شدن نعمت ودستیابی «فرزندان شما به اسیران وقر آن خو اندن بدوبان و عجمان که پیمبر خدا- «صلی | لله علیه‌و سلم فرمود: کفردر ندانیست و جون کاری را نداندتکلف

« کنند وبدعت آرند»

گفت: «باید مردم در خانه‌هایشان سیرشوند.»

گوید عثمان ترتیب عمر راباقی گذاشت وبر آن‌افزود و برای عبادتگری که‌در مسجد می‌ماند وابن‌سبیل ومستمندان» غذای ماه رمضان را ترتیب داد.

در همین سال» بعنی‌سال‌بیست‌وچهارم» بگفتةٌ ابومحنف و لیدبن‌عقبه به‌غزای آذر بایجان و ارمینیه رفت که مردم آنجا چیزی راکه در ایام عمر با مسلمانان برآن صلح کرده بودند؛ نداده بودند» اما در روایت دیگران اين به سال بیست وششم

لبود ۰