تاریخ طبری:جلد پنجم:سخن از جنگ قرقیسا

از جم‌نامگ
پرش به ناوبری پرش به جستجو


سعید گوید: وقتی هاشم‌بن‌عتبه از جلولا سوی مداین باز گشت جمعی ازمردم جزیره فراهم آمده بودند وهرقل را برضداهل‌حمص کمك دادند وسپاهی سوی‌مردم هیت فرستأدند وسعد این را برای عمر نوشت عمر بدونوشت که عمروین مالك‌بن عتبه را با سپاهی سوی آنها فرست» حارث‌بن؛ز بدعامری رابر مقدمهةً وی گمار و پهلوی وی را به‌ربعی‌بن‌عامر ومالك‌بن حبیب‌سپار.

گوید: عمروبن مالك با سپامی آهنگ هیت کرد و حارث‌بن‌یزید را پیش فرستاد که در مقابل جماعت هیت فرود آمد که خندق زده بودند»وجون عمرودید که قوم در محوطةً خندق حصاری شده‌اند» کار را طولانی دیدوخیمه‌ها را چنانکه بود واگذاشت وخالدبن یز ید را به محاصرة قوم آنجا نهاد وبا يك نیمه سپاه راهی شد که غافلگیر سوی‌قرقیسیا باز گردد » و آنجارا به جنگ گرفت و مردمش جز یه پد بر فتند.

عمرو به‌حارث بن‌یزید نوشت: اکر پذیرفتند به حال حودشان واگذار که‌برون آنند و گر نه ور مقاما ‏ خفزدوهان واه سکن ها متا هی از ار

�۱۸۴۲ ترجمةٌ تادیخ طبری

خویش بگویم وچون قوم پذیرفتند» سپاه پیش عمرو باز گشت وعجمان‌به مردم‌دیار عوپش .پیوستند.

و اقدی‌گوید: در این سال عمرء ابومحجن ثقفی را سوی باضع تبعید کرد .

گوید: وهم در اين سال» ابن عمر» صفیه دختر ابی‌عبید را به زنی گرفت.

گوید: وهم‌دراین‌سال‌درمحرم»ماریه کنیز فرزند آورده پیمبرصلی الله‌علیه‌وسلم مادر ابر اهیم در گذشت وعمر براونماز کرد ودر بقیع به‌حا کش سپرد ۹

گو ید: وهم‌در این‌سال» در ماه ربیع‌الاول تاریخ نهادند.

ابن‌مسیب گوید: نخستین کسی که تاریخ نهاد عمر بود واین, دوسال ونیم گذشته از خلافت وی بود که سال‌شانزدهم هجرت بود واین کاررا به مشورت‌علی ابن‌ابی‌طالب کرد.

گوید: عمربن‌خطاب مردم را فراهم آورد و گفت: «تاریخ از چه روزنهیم؟ »

علی گفت: «از روزی که پیمبر خدا صلی‌اللهعلیه‌وسلم هجرت کرد و سرزمین مشر کان را ترك کرد»

وعمرچنین کرد.

ابن‌عباس گوید: تاریخ از سالی بود که پیمبر خد اصلی اللهعلیه‌و سلم به مدینه آمد ودر آن سال عبدالله‌بن‌زبیر تو لد یافت .

در همین سال عمربن‌خطاب سالار حج بود و به‌گفتةٌ واقدی زیدین‌ابت‌را در مدینه جانشین کرد.

در این‌سال عامل عمر برمکه عتاب‌بن‌اسید بود.

وعامل‌طابف عثمان‌بنابیالعاص بود.

وعامل‌یمن یعلیبن امیه بود.

وعامل‌یمامه و بحرین‌علاء‌بن‌حضرمی بود.

و عاما ,عمان‌حذفةین محصن د..-. .وه

�جلد پنجم ۱۳۳۳

و عامل‌قضای آ نجا ابو قره بود.

وعامل بصره وسرزمین آن مغیرةبن‌شعبه بود .

وعامل جنگ موصل, ر بعی‌بن افکل بود .

وعامل خراح آنجا به قولی‌عرفجة:ن‌هرئمه بود وبقول دیگر عتبةین‌فر قد بر جنگ وخراج هردوبود وبقولی این همه بعهدهعبدالله‌بن‌معتم بود .

وعامل جزیره عیاض‌بن‌غنم اشعری بود .