تاریخ طبری:جلد پنجم:فتح قیساریه ومحاصرة غزه

از جم‌نامگ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۰ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « سخن از فتح قساد به ومحاصر ه غز ه عباده گو ید: وقتی ابوعبیده وخالدازفحل سوی حمص رفتند عمرووشرحبیل به نزد بیسان فرود آمدند و آنجا را تصرف کردند ومردم اردن با آنها به‌صلح آ مد ند وسپاه روم در اجنادین و بیسان وغزه فراهم آمد» پراکندگی آنها را به ع...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

سخن از فتح قساد به ومحاصر ه غز ه

عباده گو ید: وقتی ابوعبیده وخالدازفحل سوی حمص رفتند عمرووشرحبیل

به نزد بیسان فرود آمدند و آنجا را تصرف کردند ومردم اردن با آنها به‌صلح آ مد ند

وسپاه روم در اجنادین و بیسان وغزه فراهم آمد» پراکندگی آنها را به عمر نوشتندو

اوبه یزیدین ابوسفیان نوشت که پشت مسلمانان را با فرستادن کسان‌گرم کند ومعاوبه

را سوی قیساریه فرستاد وبه عمرونوشت که با ارطبون مقابله کندو به علقمه نوشت

که با فیقار تلاقی کند.

نامه عمر به معاوبه جنین بود :

« اما بعد: من ترا به‌قیساریه گماشتم» سویآنجا روواز خدا بر

رومیان نصرت بخواه و پیوسته بکوی لاحول ولاقوةالابالله» الله‌رینا و

�جلد پنجم ۱۷۸۳

-

عمرووعلقمه سوی مأموربت خویش رفتند ومعاویه با سپاه برفت تا مقابسل سپاه قیساریه فرود آمدء که سالارشان ابنی‌بود واو را هزیمت کرد که در قیساربه حصاری شد آنگاه مردم قیساریه هجوم به معاویه را آغاز کردند ولی هربار هجوم می‌بردند» هزیمتشان می کرد وسوی قلعه پس می‌راند.

آنگاه برای آخرین بار حمله آوردند و از قلعه های خویش برون شدند و سخت بجنگیدند که در اثنای معر که هشتادهز ار کس از آنها کشته شد ودر اشنای هزیمت به صدهزار رسید. معاویه خبر فتح راهمراه دو کس از بنی‌ضبیب بفرستاد » سپس از ضعف آنها بیمناك شد وعبدالله‌بن علقمه فراسی وزهیر بن‌جلاب خثصمی را را فرستاد و گفت بدنبال آن دوتن بروند واز آنها پیشی گیر ند.فرستاد گان‌بعدی‌برفتند وبه آن دوتن رسیدند که خفته بودند و از آنها گذشتند .

علقمة‌بن‌محرز برفت وفیقار را در غزه‌محاصره کرد وبا وی مکاتبه آغاز کرد اما سودمندنیفتاد . آ نگاه عوداوسوی‌فیقار رفت‌به‌صورتی که‌گویی فرستاده‌علقمه‌بود

بیارم.» فیقار به آن مرد پیغام‌داد متعرض علقمه نشود واو از پیش فیقار برون شد و بازنگشت وچنان کرد که عمروبا ارطبون کرده بود.

فرستاده معاویه خبر را به عمر رسانید و اوشبانه مردم را فراهم آورد وخسبر خوش را بگفت وحمد خدا کرد و گفت: «برای فتح قیساریه حمدخدا گویید.»

و چنان بود که معاویه پیش از فتح و پس از آن اسیران را پیش خود نگاه میداشت ومی گفت: «مرچه‌میخائیل با اسیران ما کند» با اسیران رومی چنان کنیم.» واورا از بدرفتاری بااسرای مسلمانان‌بازداشت؛ تا قیسار یه گشوده شد.