تاریخ طبری:جلد پنجم:تجمع رومیان برضد مسلمانان و ...
تجمع دومیان بر ضد مسلمانان و استمداد مسلمانان از مر دم کو فه
دراینسال» به کفتهًابومحنف» رومیان بجنیدند وسیاههای مسلمانان که درشام بو دنل ازعشمان كمك خحو استند . کت
�«همانجا که فرستاده من پیش تو آمده یکی راکه از دلیری وتوانایی و «شجاعت و اسلام وی رضایت داری با هشت هزار يا نههزار یاده مزار «(کس سویآنها فرست. والسلام»
و لید میان کسان به پاخاست وحمد خحداکفت وثنای او کرد و سپس
1
راما بعد» ای مردم! خدا دراین طرف با مسلمانان امتحانی نکو
«داشت وشهرهاشان را که کافر شده بود پس آورد وشهرهایی راکه فتح
«نشده بود کشود ومسلمانان را باسلامت وغنیمت وواب باز آورد وحمد
«خحدای پروردکار جهانیان» امیر مومنان بمن دستور داده که ده هزار تا
«هشت هزار کس از شما را روانه کنم که برادرانتان مسردم شام را كمك
«کنید که رومیان برضد آنها تاختهاند. درایسن کار پاداش بزرگک است و
«فضیلت عیان» خدایتان بیامرزد همراه سلمانبن ربیعةٌ باهلی رو انه شوید»
کوید: مردم روان شدند وسه روز نکذشته بسودکه هشت هزار کس ازمردم
کوفه راهیشدهبودند و برفتندتا بامردم شام و اردسرزمین روم شدند. سالارسپاهشامی
حبیببن مسلمةٌ فهریبودوسالارمردم کو فهسلمانبنربیعه بود» درسرزمین روم تاخت
وتاز کردند وهرجه خو استند اسیر گرفتند وغنیمت بسیار بدست آوردند وقلعه های بسیار گشو دند.
به کفتهةٌ و اقدی آنک س که سلمانبن ربیعه را به كمك حبیببن مسلمه فرستاد
سعیدد: عاص بو د و قصه حنان نود .کل بهمعاه یه و شته بو د که حستد:, مسلمه
�۳۰۹۴ ترجمهة تادیخ طبری
را باسپاه شام بهغزای ارمینیه فرستد معاویه او را بدانسوی فرستاد. حبیبخبریافت که موریان رومی باهشتاد هزار رومی وتركه آهنگ او دارد واين را بهمعاویه نوشت معاویه نیز برای عشمان نوشت. عشمان بهسعیدین عاص نوشت ودستور داد که برای لت ین ,همقل گنه افن وبا که: سانلاخ یم ریما وا ناش تهرار کی بچه کناک از فزستایا
گوید: حبیبمردیمدبر بود و مصممشد بر موریانشبیخون ز ند وزنشامعبدالله کلبی دختر پزید این سخن را از او شنید و کفت: «وعدهگاه تو کجاست؟»
گفت: «سرا پرده موریان با بهشت؟»
آنگاه شبیخون زد وهر که را در راه وی بود بکشت وبه سراپرده رسید و دید که ز نش پیش از او رسیده است ونخستین زن عرب بودکه برای وی سراپرده زدند.)
وچون حبیب در گذشت ضحابن قیس فهری امعبدالله را به زنی گرف ت که فرزندان ضحاله از او بود.
دربارهٌ کسی که دراین سال سالارحج بود احتلاف کردهاند» بعضیها کفتهاند دراین سال عبدالرحمانین عوف بهفرمان عثمان سالار حج شد.
ابومعشر و واقدی ودیکٌر انگفتهاند که در این سال سالار حج خود عشمان بود.
احتلاف دربارة فتحها را که بعضیها گفتهاند درایامعمربود و بعض دیگر آنرا درخحلافت عشمان دانستهاند از پیش درهمین کتاب آوردهام وسخنان م ختلف را در بارژ وقت هرفتح یاد کردهام.
آنگاه سال بیستو پنجم در آمد.