تاریخ طبری:جلد پنجم:فتح توج

از جم‌نامگ
پرش به ناوبری پرش به جستجو


گوید: مردم فارس در توج فراهم بودند. اما عربان بجمع یا جماعت آنها مقابل نشدند وهریك از امیران آهنکک ولابت دیگر کرد وسوی ولابتی رفت که مأمور آن بود.

وچون مردم فارس خبر یافتند که مسلمانان پرا کنده شده‌اند سوی ولایتهای خویش پراکنده شدند تا از آنجا دفاع کنند وسبب هزیمت و پراکندگی کارهایشان

را می‌دیدند. از جمله مجاشع‌بن‌مسعود با مسلمانان همراه خویش به آهنگک شاپور و اردشیرخره رفتند ودر توج با مردم فارس تلاقی کردند و چندانکه خدا حواست بجنگیدند» آنگاه خدا عزوجل مردم توج را از مقابل مسلمان‌ان زیمت کرد و مسلمانان رابر آنها تسلطداد که هرچه‌خو استند از آنها کشتند وهرچه‌را دراردو گاهشان بود غنیمتشان کرد که‌به تصرف آوردند» واین جنکك دوم تو ج بود که‌پس از آن‌سربلند نکرد. نخستین فتح توج در ایام طاووس بود که در آنجا جنگ شد و در اثنای آن سپاه علا از نابودی حلاصی بافت. نتیجه جنکث اول و آخر یکچور بود.

رقتی تو ج گشوده شد مردم آنجا را دعوت کردند که‌جزبه دهنده‌وذمی‌شو ند که‌بیامدند و پذ بر فتند. مجاشح‌غنایم ر اخمس کرد وپیش‌عمرفرستاد و جمعی‌را روانه ده

وجنان بود که بشارت بران و فرستادگان جایزه می گر فتند وحو ایجشان انجام تا

�سس مس

۸ ۵ ۲۷ ترجمة تادیخ طبری

میشد واین رسم از پیمبر خحد اصلی الله‌علیه و سلم مانده بود.

عاصم‌بن کلیب‌به نقل از پدرش‌گوید: با مجاشم‌بن‌مسعود به‌غزای تو ج‌رفتیم ومردم آنجا را محاصره کردیم وچندان که خدا خواست با آنها بجنگیدیم. وقتی آنجا را بگشودیم و غنيمت بسیار به چنگث آوردیم و بسیار مردم بکشتیم پیر اهن من دریده بود» سوزن و نخی بر گرفتم وداشتم پیر اهنم را می‌دو ختم که پیراهنی به تن یکی از کشتگان دیدم و آنرا در آوردم و لب آب بردم و آنرا میان دوسنگگ جنسدان بکوفتم کهآ لودگی از آن برفت و آنرا به‌تن کردم وچون اشاث را فراهم آوردند مجاشع به سخن ایستاد وحمد خداگفت وثنای او کرد و گفت: « ای مردم! خیاضت میارید که هر که خیانت آرد روز قیامت با خیانت خود بیاید» پس‌بدهید اگرچه‌يك سوزن است»

وجون این را بشنیدم پیراهن رادر آوردم ومیان خمسها افکندم.