تاریخ طبری:جلد پنجم:سخن از فتح ماسبذان

از جم‌نامگ
پرش به ناوبری پرش به جستجو


که آذین پسر هرمز جمعی رافر اهم آورده وسوی‌دشت آمده‌و این را برای‌عمر نوشت. عمر نوشت که ضراربن‌خطاب را با سپاهی سوی‌آنها فرست. ابن‌هذبل اسدی را برمقدمةٌ وی گمار ودو پهلورا به عبدالله‌بن‌وهب راسبی وابستةٌ بجیله و مضارب‌بسن فلان‌عجلی سپارء ضراربن خطاب که از طایفةٌ بنی محارب بود با سپاه بسرفت وابن

�جلد پنجم ۱۸۴۱

تلاقی شد و جنکک انداختند ومسلمانان به مش ر کان تاختند وضرارین خطاب سلم‌پسر هرمزان را بگرفت واسیر کرد» سپاهش هزیمت شد واورا پیش آورد و گردنش‌بزه؛ آنگاه به تعقیب هزیمت شدکان رفت تا به سیروان رسید ماسبذ ان‌بجنکگ کشو ده‌شد ومردمش سوی کوهستان گر یختند و آنها را بخواند که باز آمدند و آنجا بود تاسعداز مداین برفت و کس به طلب اوفرستاد که به کوفه رفت وابسن‌هذیل را در ماسبذان

جانشین خویش کرد و ما سبذان یکی ازمرزهای کوفه بود وهم در این سال» درماه رجب جنک فرقیسا رخ داد.