تاریخ طبری:جلد پنجم:سخن از جنگ مرجالروم
سخی از جنکت مرحالر وم
در این سال جنک مر جالروم ر خ داد وماجرا چنان بود که ابوعبیده با خالد ابنو لید ازدمشق آهنگکحمص کرد وبا کسانی که ازیرمولك به آ نها پیوستهبودندبرفتو همکی در مقابل, ذوالکلاغ اردوزدند وخبر به مرقل رسید وتوذرای بطریق را بفرستاد که در سبزهزار (مر ج) دمشق در غرب شهراردوزد وابوعبیده به مرجالروم و جمع آنجا پرداعت و چنان بودکه زمستان به مسلمانان تاخته بود و بسیار کس
زخمی بود و چون ابوعبیده درمر ح.!۰_۱عباردوزد همان روز شنس رومی باسیاهی
�۳ - سس سب
۱۷۷۶ ترجمهتادیخطبری
همانند سپاه توذرا به كمك وی وحفاظت مردم حمص رسید و جداگانه اردوزد و چون شب در آمد اردو گاه توذرا که خالد مقابل آن بودخالیشد» اردو گاه ابوعبیده در مقابل شنس بود . خالد خبر یافت که توذ را سوی دمشق مسیرود و رای وی و ابوعبیده چنان شد که خالد اورا تعقیب کند » همان شب خالد با گروهی سوار به دنبال توذرا رفت و چون یزیدبنابیسفیان ازکار خالد خبر یافت به مقابله توذرا شتافت وجنکك درگیرشد ووقتی خالد رسید که جنک بود و از پشت سربه رومیان حمله برد واز پیش رووپشت سر کشته همیشدند تاهمه از پای در آمدند ومعدودی از ایشان جان بدر بردند» ومسلمانان از مر کب و لوازم و خانه هرچه میحسو استند
«ما توذرا وشوذرا را بکشتیم» « وپیش از اونیز حیدر رابکشتیم» روا کیدر را»
از آن پس که خالد به تعقیب توذرا رفت ابوعبیده بهشنس حمله بردودرمر ج الروم جنک کردند و بسیار کس از رومیان کشته شد وابوعبیده شنس رابکشتومر ج از کشتگان رومی پرشد وزمين از آن بو گرفت وبسیار کس فراری شدند که جانبدر نبردند و تعقیب کنانشان تا حمص برفتند,